دانلود آهنگ نامه ای به فرزند از یاس
دانلود آهنگ نامه ای به فرزند از یاس
Yas – “Nameyi Be Farzand” »/ Download With Text And Online player In ~ Ahangiato
برای پخش آهنگ روی دکمه زیر کلیک کنید
دانلود آهنگ نامه ای به فرزند با کیفیت ۱۲۸
دانلود آهنگ با کیفیت ۳۲۰
متن آهنگ یاس نامه ای به فرزند
اینا حرفای من نیست من فقط بهشون وزن دادم تا شنیده شن
به نام خدا عزیزم سلام یکمی بی حال و مریضم الان
خیلی واست نوشتم دریغ از جواب حس میکنم که این روزا غریبم برات
اینجا هرکی توی حسش غرقه این دیوارا انگاری طلسمش کرده
خونه سالمندان خودت فکر کن این کلمه حتی خود اسمش تلخه
میگن زندگی یعنی نفس کشیدن باید تا آخر عمر تو این قفس بشینم
این یعنی رسیدن به آخرای عمرم روزی که منو آوردی اینجا مردم
بعضی وقتا اینجا قدم میزنم آلبوم جوونیامو ورق میزنم
تنها یادگاری که میتونم بگیرم تو دستام قطره های اشکا چکیدن رو عکسا
اینم بگم اینجا هوامونو دارن سر وقتش غذا و دوامونو دادن ولی این منو سرخوش میکرد که فرزند خودم منو تر خشک میکرد
یه جورایی این یه تعهده وگرنه احتیاجی ندارم به ترحمت گفتم میخوای برم تو انکار نکردی حتی واسه موندن من اسرار نکردی
ممنونم واسه ی موافقتت ممنونم به خاطر مراقبتت نمیشم اسباب مزاحمتت
کسی سراغمو گرفت بگو مسافرته خلاصه من که دیگه تموم کارم
من که دیگه عادت به نبودت دارم
لااقل از اینجا رد شدی یه سری بهم بزن یه دستم تکون بدی من قبولت دارم
یکم چشماتو وا کن به این تنها نگاه کن به منی که چشمتو با اشک هیچوقت تر نمیکردم
نگاهتو فهمیدم از اینجا دارم میرم دیگه بازم به اون خونه هیچوقت برنمیگردم
یه روز یه مردی اومد باباشو ول کرد روز بعد پیرمرد از دنیا دل کند
” تکست موزیک نامه ای به فرزند با صدای یاس رسانه آهنگ ”
به یاد اون لحظه خیس میشه پلکم چون از پیری نمرد از غصه دق کرد
میدویی به خاطر هیچی آخرم میمیری یه خاطره میشی
از این موردا زیاد دیدم البته آدم خوبم اینجا میان میرن
یه جوونه بعضی وقتا با دسته گل میاد اولین روزا از اون دورا دست تکون میداد
اونم میاد اینجا واسه دادن روحیه ظاهرا آدم خوبیه
اون منو نمیشناسه واسه ثوابش میاد امیدوارم که یه روزی جوابش بیاد
یه وقتا که حرف میزنه چشامو میبندم زود فکر میکنم تویی به جای اون
قبلنا میگفتی تو قصت یه قهرمانم حالا که پیر شدم برج زهرمارم
آدم ول میکنه قهرمان قصشو نه نه تو خودت نرو فس نشو
فقط اینو بدون دلم ازت پر بود حسابی میخوای اسم خودتو الگو بذاری
یه درخت پیرو از تو باغ کندی حالا چی میخوای اونو تو گلدون بکاری؟
یکم چشماتو وا کن به این تنها نگاه کن به منی که چشمتو با اشک هیچوقت تر نمیکردم
نگاهتو فهمیدم از اینجا دارم میرم دیگه بازم به اون خونه هیچوقت برنمیگردم
دیشب خواب دیدم دارم گلای باغچمونو آب میدم تو هم سرحال و راضی در حال بازی
زندگی میداد معنای خاصی بهم گفتی چشم بذار منم به سرعت چشم رو هم گذاشتم فقط شمردم
ده بیست دیگه شمردم دیدم گلای باغچه همه پژمردن وقتی برگشتم دیدم که قد کشیدی
گفتم چرا نمیای کنار من بشینی گفتی بین دردامون یه باری دیگه وقت این رسیده تنهامون بذاری
چه حس بدی هیچی دوباره نمیشه مثل قدیم نه بهتره تو قصه نریم
سادس یه روح زخمی یه جسم ضعیف یعنی من با هزار تا مشغله واسش مهم بود دل تو نشکنه
به نام خدا عزیزم سلام یکمی بی حال و مریضم الان
خیلی واست نوشتم دریغ از جواب حس میکنم که این روزا غریبم برات
اینجا هرکی توی حسش غرقه این دیوارا انگاری طلسمش کرده
خونه سالمندان خودت فکر کن این کلمه حتی خود اسمش تلخه
میگن زندگی یعنی نفس کشیدن باید تا آخر عمر تو این قفس بشینم
این یعنی رسیدن به آخرای عمرم روزی که منو آوردی اینجا مردم
بعضی وقتا اینجا قدم میزنم آلبوم جوونیامو ورق میزنم
تنها یادگاری که میتونم بگیرم تو دستام قطره های اشکا چکیدن رو عکسا
اینم بگم اینجا هوامونو دارن سر وقتش غذا و دوامونو دادن ولی این منو سرخوش میکرد که فرزند خودم منو تر خشک میکرد
یه جورایی این یه تعهده وگرنه احتیاجی ندارم به ترحمت گفتم میخوای برم تو انکار نکردی حتی واسه موندن من اسرار نکردی
ممنونم واسه ی موافقتت ممنونم به خاطر مراقبتت نمیشم اسباب مزاحمتت
کسی سراغمو گرفت بگو مسافرته خلاصه من که دیگه تموم کارم
من که دیگه عادت به نبودت دارم
لااقل از اینجا رد شدی یه سری بهم بزن یه دستم تکون بدی من قبولت دارم
یکم چشماتو وا کن به این تنها نگاه کن به منی که چشمتو با اشک هیچوقت تر نمیکردم
نگاهتو فهمیدم از اینجا دارم میرم دیگه بازم به اون خونه هیچوقت برنمیگردم
یه روز یه مردی اومد باباشو ول کرد روز بعد پیرمرد از دنیا دل کند
” تکست موزیک نامه ای به فرزند با صدای یاس رسانه آهنگ ”
به یاد اون لحظه خیس میشه پلکم چون از پیری نمرد از غصه دق کرد
میدویی به خاطر هیچی آخرم میمیری یه خاطره میشی
از این موردا زیاد دیدم البته آدم خوبم اینجا میان میرن
یه جوونه بعضی وقتا با دسته گل میاد اولین روزا از اون دورا دست تکون میداد
اونم میاد اینجا واسه دادن روحیه ظاهرا آدم خوبیه
اون منو نمیشناسه واسه ثوابش میاد امیدوارم که یه روزی جوابش بیاد
یه وقتا که حرف میزنه چشامو میبندم زود فکر میکنم تویی به جای اون
قبلنا میگفتی تو قصت یه قهرمانم حالا که پیر شدم برج زهرمارم
آدم ول میکنه قهرمان قصشو نه نه تو خودت نرو فس نشو
فقط اینو بدون دلم ازت پر بود حسابی میخوای اسم خودتو الگو بذاری
یه درخت پیرو از تو باغ کندی حالا چی میخوای اونو تو گلدون بکاری؟
یکم چشماتو وا کن به این تنها نگاه کن به منی که چشمتو با اشک هیچوقت تر نمیکردم
نگاهتو فهمیدم از اینجا دارم میرم دیگه بازم به اون خونه هیچوقت برنمیگردم
دیشب خواب دیدم دارم گلای باغچمونو آب میدم تو هم سرحال و راضی در حال بازی
زندگی میداد معنای خاصی بهم گفتی چشم بذار منم به سرعت چشم رو هم گذاشتم فقط شمردم
ده بیست دیگه شمردم دیدم گلای باغچه همه پژمردن وقتی برگشتم دیدم که قد کشیدی
گفتم چرا نمیای کنار من بشینی گفتی بین دردامون یه باری دیگه وقت این رسیده تنهامون بذاری
چه حس بدی هیچی دوباره نمیشه مثل قدیم نه بهتره تو قصه نریم
سادس یه روح زخمی یه جسم ضعیف یعنی من با هزار تا مشغله واسش مهم بود دل تو نشکنه
کاربر گرامی هزینه حجم مصرفی اینترنت شما نیم بها محاسبه می شود